«ستایش» را در ۴۲ قسمت تحویل تلویزیون میدهم / منتظر اعلام زمان قطعی پخش هستیم
تاریخ انتشار: ۱ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۸۵۷۷۰۶
کارگردان «ستایش» گفت: سریال «ستایش» را بین ۴۰ تا ۴۲ قسمت تحویل تلویزیون خواهیم داد. در عین اینکه منتظریم کنداکتور شبکه سه، زمانی را برای پخش درنظر بگیرد؛ هرچند که تاکنون این زمان قطعی نشده است.
سعید سلطانی، کارگردان سریال «ستایش» در گفتگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری دانشجو درباره مراحل فنی این سریال تلویزیونی گفت: تقریبا چیزی به اتمام تولید مجموعه، باقی نمانده و در واقع اواخر مراحل فنی آن را درحال انجام داریم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی درباره زمان پخش احتمالی آن نیز گفت: زمان خاصی را برای پخش، به ما اعلام نکردهاند هرچند که من بعنوان کارگردان هم تصمیم گیرنده نیستم بلکه منتظریم کنداکتور شبکه سه، زمانی را برای پخش درنظر بگیرد و به ما هم اعلام کند.
به تصمیم قطعی درباره خواننده سریال نرسیده ایمسلطانی در عین حال خبر داد؛ ما سریال «ستایش» را بین 40 تا 42 قسمت تحویل تلویزیون خواهیم داد. البته هرچند در مراحل پایانی مراحل فنی هستیم اما هنوز در مورد خواننده تیتراژ به یک جمع بندی مشخص نرسیده ایم.
وی افزود: گزینه هایی را برای تیتراژ در نظر گرفته ایم اما به تصمیم قطعی نرسیدهایم؛ حتی احتمال دارد قطعه تیتراژ پایانی را هم خواننده سنتی بخواند. با این حال باید ببینیم کدام به قصه و روند داستان «ستایش» بیشتر نزدیک است.
در فصل سوم چه میگذرد؟فصل سوم «ستایش» به تهیهکنندگی آرمان زرینکوب، با دو فصل قبلی آن متفاوت و دارای ساختاری جدید است. این فصل از مجموعه افزون بر روایت داستان شخصیتهای فصل اول و دوم به بازگویی روابط میان آنها و اهمیت نقش خانواده میپردازد. فصل ۱ و ۲ «ستایش» در سالهای ۹۰ و ۹۲ از شبکه سه سیما پخش شده است.
شروع داستان «ستایش»، سالهای ابتدایی دهه ۶۰ است و ادامه آن به سالهای اخیر میرسد. فیلمنامه سری سوم این مجموعه نیز بر عهده سعید مطلبی است.
داریوش ارجمند، نرگس محمدی، مهدی سلوکی، سیما تیرانداز، فرهاد جم، مهدی میامی، فریبا نادری، بهزاد خداویسی، محمدرضا داوودنژاد، مریم خدارحمی، مهتاج نجومی، امید علیمردانی، شهروز ابراهیمی و شهرام پوراسد از جمله بازیگران این مجموعه پرمخاطب هستند.
لازم به ذکر است که تصویربرداری «ستایش ۳» به کارگردانی سعید سلطانی، نویسندگی سعید مطلبی و تهیهکنندگی آرمان زرینکوب از دهم فروردین ماه سال قبل در تهران آغاز شده بود که روزهای قبل از نوروز امسال نیز، با ضبط سکانسهایی در بندرعباس به پایان رسید.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: سریال ستایش سعید سلطانی داریوش ارجمند فصل سوم ستایش
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۸۵۷۷۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نقدی بر سریال افعی تهران ساخته سامان مقدم/ به جای سرکوب معلول باید علتها واکاوی شوند
با توجه به کم حوصله شدنم سعی میکنم سریالها مخصوصا آثار نمایش خانگی را بعد از پایان هر فصلشان شروع به دیدن کنم و سریال «افعی تهران» ساخته سامان مقدم را بر اساس همین دیدگاه هنوز ندیده بودم تا چند روز گذشته که خبر اعلام جرم علیه عوامل این سریال به دلیل اهانت به جامعه معلمان رسانهای شد و کنجکاو شدم تا آن را قبل از اتمام فصلش ببینم.
قسمت اول که تمام شد احساس کردم حرفی برای گفتن دارد روی فیلمنامه و سوژه داستان با وسواس بیشتری تمرکز کردم و در فیلمنامه و ساختار آن به لحاظ گره داستانی و شخصیتپردازی برخلاف فیلمها و سریالهایی که در سینما و تلویزیون باب شده تفاوت اساسی دیدم. این که فیلمنامه با توجه به پیرنگ اصلی که برایش تعریف شده آنقدر محکم هست که خرده داستانهایی که در طول اثر میبینیم در خدمت آن قرار دارند و هیچ سکتهای در روند کار ایجاد نمیکنند. نکته دیگر، شخصیت پردازی در فیلمنامه این سریال است که کاراکترها را در این مسیر همراه قصه کرده و به قوام و دوام آن کمک شایانی میکند. تا جایی که بیراه نیست اگر بگویم بر خلاف اکثر فیلمها و سریالها که کنشها و گرههای داستانی بر اساس اتفاقهای تحمیلی نویسنده رخ میدهد در «افعی تهران» شخصیت پردازی بگونهای است که اتفاقات بر اساس زیسته کارکترها در خانواده و جامعه و همچنین با نگاهی روانشناسانه و جامعه شناختی پیش میرود. گرههایی که برای خیلی از مخاطبان ملموس است و موجبات همزاد پنداری را در آنان بر میانگیزد و برای برخی که با مشکلات تولید یک اثر نمایشی آشنا نیستند تصویر درستی از روند ساخت در این روزهای پر چالش در عالم سینما و تلویزیون ارائه میدهد. البته که در طول این سریال میبینیم سازندگان خیلی ظریف و اما محتاطانه با این معضلات برخورد میکنند و داستان به گونهای پیش میرود که سیاست سانسور توسط برخی نهادها و از طرفی پافشاری سازنده اثر برای حفظ اصل فیلمنامهاش و ناراحتی او از اختلالی که در قصه و هدفش از به تصویر کشیدن جنایت به وجود میآید منطقی هستند و هر دو طیف بر اساس وظیفه و دغدغهای که دارند درست عمل میکنند که به نظرم این کشمکش بر جذابیت این سریال افزوده است. به تصور من سریال خوش ساخت است و بازیگران به خوبی از عهده نقش خود بر آمدهاند بخصوص پیمان معادی که به دلیل نگارش فیلمنامه «افعی تهران» روی سوژه و کارکتر اشراف کامل دارد و مسلطتر جلوی دوربین ظاهر شده است و در حفظ و تداوم حس شخصیت روشنفکری که از محیط اطرافش پر از خشم است و پریشانی ذهنی دارد به خوبی عمل میکند. در طول سریال تدبیر کارگردان و تدوینگر در فلاشبکهایی که ذهن شخصیت بیانی را به هم میریزد کلیدواژهای است که به انتقال حس در کلیت داستان کمک میکند و اتفاقا همین فلاشبکها هستند که مخاطب را در درک بهتر چرایی رفتارهای بیانی که به مرور در حال تحول است کمک میکنند و توهین او به معلمش در سکانسی که او را از ماشین بیرون میاندازد قابل فهم میشود. چرا که شخصیت او در طول کودکی و نوجوانی در خانواده و همچنین مدرسه شکل گرفته است. او هنوز کتکهایی که خورده و بیمهریهایی که دیده را نتوانسته فراموش کند و با آن کنار نیامده است. او هنوز در قسمت هشتم و سکانس مورد بحث به تحول شخصیتی نرسیده و نمیتواند معنای جمله لذتی که از بخشیدن میتواند بدست میآورد را نسبت به انتقام درک کند. با توجه به تعریفی که از شخصیت بیانی در طول 8 قسمت شده اگر رفتاری غیر از این به تصویر کشیده میشد حتما سکتهای در روند کار و دو گانگی در شخصیت او ایجاد میکرد و باید بدانیم که او فقط از معلمی که کتکش میزده متنفر است نه از جامعه معلمان. کما اینکه در قسمت دهم این سریال شاهد هستیم وقتی بیانی در رستوران نشسته و خانمی بابت سر و صدای ایجاد شده بابت جشن تولدش از او عذرخواهی میکند، بیانی تولد او را تبریک گفته و ادامه میدهد «خوش باشید». این رفتار باعث تعجب همراهش میشود و میپرسد «چون شناختت برات حل شد؟» و بیانی در جواب میگوید « نه، چون شعور معذرت خواهی داشت.» پس او که زخم خورده دوران گذشته و حتی در بعضی موارد زمان حال است از معلمی که تنبیه را از اساس انکار میکند، انتظار عذرخواهی دارد تا آبی ریخته شود بر آتش خشمش. به نظرم این رفتار را مشاوران تربیتی مدارس میتوانند تحلیل کنند که یک دانش آموز چگونه و چرا از خانواده و شاید معلمش دچار خشم شده و پرخاشگر میشود. بخصوص که این درد در ذهن او کهنه شده و مانند دملی چرکین در رفتارش مشاهده میشود. فراموش نکنیم که او هنوز تحت درمان است و در دیالوگی تاکید دارد که از همه دنیا بدش میآید و از خودش کمتر. او حتی از خودش هم بدش میآید پس تصور نگارنده این است به جای آن که به دنبال تقبیح رفتار یک شخص باشیم و معلول را سرکوب کنیم باید علتها واکاوی شود که به نظرم فیلمنامه «افعی تهران» بر اساس وظیفه ذاتی یک اثر نمایشی تلنگری میزند و دقیقا درگیرهمین موضوع و مطرح کردن علت و معلول است و این کارشناسان روانشناس و جامعهشناس هستند که باید در این باره اظهار نظر بهتری ارائه و علتها را موشکافی کنند و در جهت فرهنگسازی رفتار درست در جامعه و خانواده کوشا باشند. *منتقد سینماوتلویزیون ۵۷۵۷ برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1904427